بسم الله الرحمن الرحیم...
تو ساده گفتی و من نیز ساده میگویم
پیادهام و رفیقی پیاده میجویم
شعر:محمدعلی بهمنی ...
من ...
من ِ انسان ...
وقتی میگم مراقبتم ...
یعنی همیشه همراهتم ...
یعنی همیشه تو روزهای صاف و روزهای ابری حواسم بهت هست ...
یعنی تا هستی ، تا نفس میکشی ، تا قلبت میتپه ...
یکی لابلای این همه آدم ...
یکی میون ِ این همه دوست و آشنا و فامیل و خواهر و برادر و ...و...و... و...
حواسش به حالت هست ...
حتی اگه خیلی وقتا آروم باشه ...
حتی اگه خیلی وقتا فقط گوش ِ برای شنیدن ...
حتی اگه بعضی وقتا تمام ِ حواسش ...
آدما خیلی وقتا دوست دارن یکی فقط و فقط و فقط به حرفاشون گوش بده ...
همین کافیه ...
نیازی به هیچ تایید یا رد یا ... یا ... یا ... ندارند ...
گاهی دوست دارن فقط بشنویشون ...
................................
اگه یه خورده فقط و فقط یه خورده از مهربانی خالق را مخلوق همراه خود داشته باشه ...
آروم آروم بوی خدا میده ...
..........................
ما آدما تا هستیم باید مراقب هم باشیم ...
با هر گرایش و دین و مسلک و اعتقادی ...
تا نفس میکشیم باید حواسمون به هم باشه ...
مرگ اتفاقی انکار ناپذیر ...
اما وقتی برسد ...
یادمان می افتد که ...
نوش دارو ...
..............................
باید یه وقتایی مخلوق بوی خالق بدهد ...
بوی خدا ...
..............................
« اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرج المهدی بحقهم اجمعین »
« فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین»